رده:فرهنگنامه مترادفات قرآن
در قرن چهارم اصطلاح ترادف در زبان لغویان بهکار رفته است، ولی تعریف دقیق آن حتی تا قرنها بعد مشخص نبوده است. از قرن سوم مخالفان و موافقان ترادف مقابل یکدیگر صفآرایی کردند و همچنان این صفآرایی ادامه دارد و در میان دانشمندان و زبانشناسان معاصر چه شرقی و مسلمان و چه غربی و غیر مسلمان موافقان و مخالفانی وجود دارد.
ترادف به یک اعتبار و براساس یک تعریف در همه زبانها و حتی در قرآن وجود دارد و آن عبارتست از: دلالت دو یا چند لفظ بر یک معنای کلی بدون توجه به ویژگیهای لحاظ شده در وضع هر لفظ. اما ترادف به این معنا که دو یا چند لفظ بالوضع و بالاستقلال در عصر واحد و از جهت واحد بر معنای خاص دلالت داشته باشد وجود ندارد.
در این فرهنگنامه ترادفات و واژههای مشابه در قرآن مورد بررسی قرار گرفته است.
صفحهها در ردهٔ «فرهنگنامه مترادفات قرآن»
۲۰۰ صفحۀ زیر در این رده هستند؛ این رده در کل ۲۳۶ صفحه دارد.
(صفحهٔ قبلی) (صفحهٔ بعدی)آ
ا
- ابر (مترادف)
- ابزار جنگ (مترادف)
- اجازه دادن (مترادف)
- احسان کردن (مترادف)
- اختیار چیزی را داشتن (مترادف)
- ارتفاع(بلندی) (مترادف)
- اشاره (مترادف)
- اصرار (مترادف)
- اضافی (مترادف)
- اطاعت (مترادف)
- اعتدال (مترادف)
- اعتراف (مترادف)
- افسوس (مترادف)
- البته (مترادف)
- امید (مترادف)
- انتظار (مترادف)
- انتقام گرفتن (مترادف)
- اندازه گیری (مترادف)
- انزجار (مترادف)
- انسان (مترادف)
- انواع صدا (مترادف)
- انکار (مترادف)
- انگشت (مترادف)
- اول (مترادف)
- اکراه (مترادف)
- اگر (مترادف)
- ایجاد کردن (مترادف)
ب
- بار (مترادف)
- باران (مترادف)
- بازایستادن (مترادف)
- بازو (مترادف)
- باغ (مترادف)
- باقی گذاشتن (مترادف)
- بالا بردن (مترادف)
- بت (مترادف)
- بخل کردن (مترادف)
- بد و شر (مترادف)
- بدبختی (مترادف)
- بدل و جایگزین (مترادف)
- برادر (مترادف)
- برای (مترادف)
- برخواستن (مترادف)
- برگشتن (مترادف)
- بریان (مترادف)
- بز (مترادف)
- بزرگ (مترادف)
- بزرگ داشتن (مترادف)
- بزرگی (مترادف)
- بستن (مترادف)
- بلند بالا (مترادف)
- بچه (مترادف)
- بی عدالتی (مترادف)
- بی قراری (مترادف)
- بی نیاز (مترادف)
- بیمار (مترادف)
- بیهوشی (مترادف)
- بیکاری (مترادف)
ت
- تا (مترادف)
- تاج و تخت (مترادف)
- تاریکی (مترادف)
- تازه (مترادف)
- تحریک کردن (مترادف)
- تحمل کردن (مترادف)
- تحویل دادن (مترادف)
- تخته (مترادف)
- تدبیر کردن (مترادف)
- تدریج (مترادف)
- ترازو (مترادف)
- تراش دادن (مترادف)
- تسبیح و تقدیس (مترادف)
- تشنگی (مترادف)
- تعبیر رویا (مترادف)
- تغییر دادن (مترادف)
- تمام کردن (مترادف)
- تنگ شدن (مترادف)
- تنگنا (مترادف)
- تهمت (مترادف)
- تهیه کردن (مترادف)
- توصیف و تبیین (مترادف)
- توفیق یافتن (مترادف)
- تک نفر (مترادف)
- تکبر و گردن کشی (مترادف)
- تیر (مترادف)
- تیز (مترادف)