انگشت (مترادف)

از قرآن پدیا

مترادفات قرآنی انگشت

مترادف های این واژه در قرآن عبارت است از «اصابع»، «انامل»، «بنان».

مترادفات «انگشت» در قرآن

واژه مشاهده ریشه شناسی واژه مشاهده مشتقات واژه نمونه آیات
اصابع ریشه صبع مشتقات صبع
وَإِنِّى كُلَّمَا دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوٓا۟ أَصَٰبِعَهُمْ فِىٓ ءَاذَانِهِمْ وَٱسْتَغْشَوْا۟ ثِيَابَهُمْ وَأَصَرُّوا۟ وَٱسْتَكْبَرُوا۟ ٱسْتِكْبَارًا
انامل ریشه نمل مشتقات نمل
هَٰٓأَنتُمْ أُو۟لَآءِ تُحِبُّونَهُمْ وَلَا يُحِبُّونَكُمْ وَتُؤْمِنُونَ بِٱلْكِتَٰبِ كُلِّهِۦ وَإِذَا لَقُوكُمْ قَالُوٓا۟ ءَامَنَّا وَإِذَا خَلَوْا۟ عَضُّوا۟ عَلَيْكُمُ ٱلْأَنَامِلَ مِنَ ٱلْغَيْظِ قُلْ مُوتُوا۟ بِغَيْظِكُمْ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِيمٌۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ
بنان ریشه بنن مشتقات بنن
إِذْ يُوحِى رَبُّكَ إِلَى ٱلْمَلَٰٓئِكَةِ أَنِّى مَعَكُمْ فَثَبِّتُوا۟ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ سَأُلْقِى فِى قُلُوبِ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ ٱلرُّعْبَ فَٱضْرِبُوا۟ فَوْقَ ٱلْأَعْنَاقِ وَٱضْرِبُوا۟ مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ

معانی مترادفات قرآنی انگشت

«اصابع»

الإصبع‏ اسمى است براى تمامى انگشتان كه عبارت است از ناخنها، مفصلهاى دست، استخوانها و گوشت انگشتان با هم، و به صورت استعاره براى هر اثر حسّى بكار مى‏رود چنانكه مى‏گويند- لك على فلان أصبع همانطور كه مى‏گويند لك عليه يد- يعنى تو بر او حقّ نعمت و سرپرستى دارى.

أصل‏

: أصيل‏ جمعش‏ آصال‏، شامگاه و در آيه (بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ‏- 205/ اعراف) يعنى در بامداد و شامگاه، شب را نيز، أصيل و أصيلة گويند، جمع أصيل- أُصُل‏ و آصال‏ است و جمع أصيلة - أصايل‏.

در آيه (بُكْرَةً وَ أَصِيلا42/ احزاب) اشاره به اوّل وقت نماز صبح و نماز مغرب است. و أصل‏ الشّي‏ء- ريشه و پايه هر چيزى است كه اگر آن پايه و ستون در حال بلندشدن و بلندى توهم شود نيروى خيال نمى‏تواند آنرا تصوّر كند، از اين روى خداى تعالى فرموده (أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ- 24/ ابراهيم) كه تصوّر كرانه با عظمت و بلندى آسمان هرگز به انديشه، و تصوّر و تخيّل در نيايد.

و عبارت- و قد تَأَصَّلَ‏ كذا ريشه‏دار شد و- مجد أصيل- بزرگى واقعى و- لا أصل له و لا فصل- هم از اين معنى است، يعنى اصالت، و نسبى ندارد (يا حسب و نسبى).[۱]

«انامل»

خداى مى‏فرمايد: (عَضُّوا عَلَيْكُمُ‏ الْأَنامِلَ‏ مِنَ الْغَيْظِ- 119/ آل عمران) (دشمنانتان انگشتان خود را از خشم بر شما به دهان بردند و گاز گرفتند) أنامل- جمع- أنملة- يعنى سر انگشتان، كه ناخن‏ها بر آن مى‏رويد عبارت- فلان‏ مؤنمل‏ الأصابع- يعنى سر انگشتانش در اثر كوتاهى خشن و قوى است.

همزه- أنمله- زايد است زيرا اين عبارت را نمل الأصابع- نيز گفته‏اند[۲]

بنن

البَنَان‏ يعنى انگشتان، ناميدن انگشتان به بنان از اينجهت است كه بوسيله آنها امكان خوب بودن و ثابت بودن حالات زندگى انسان فراهم مى‏شود، و بر آنها زندگى استوار مى‏گردد و هر گاه ساكن شدن و ماندن در جايى پايدارى و ثبوت چيزى در آن منظور باشد مى‏گويند- أَبَنَ‏ بالمكان‏ يَبِنُ‏ و از اينجهت خداى تعالى- بنان- را در آيه (بَلى‏ قادِرِينَ عَلى‏ أَنْ نُسَوِّيَ‏ بَنانَهُ‏- 4/ قيامه) بآن حقيقت مخصوص كرده است‏ و آيه (وَ اضْرِبُوا مِنْهُمْ كُلَّ بَنانٍ‏- 12/ انفال) زدن كفّار را به زدن‏ انگشتانشان مخصوص كرده است، براى اينكه با دست مى‏جنگند و دفاع مى‏كنند (و دست در حقيقت همانطور كه شخصيّت و هويّت هر كسى بآنها مربوط است جنگ و دفاع و تغذيه و كار انسان هم كه تداوم بخش حيات اوست با بودن دست و انگشتان ميّسر است).

البَنَّة- بوى و رايحه‏اى كه از چيز بو دارى استشمام مى‏شود و بآن تعلّق دارد.[۳]

ارجاعات

  1. ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏1، ص: 177-176
  2. ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏1، ص: 217
  3. ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏1، ص: 314-313