ماه (مترادف): تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «==مترادفات قرآنی ماه== مترادف های این واژه در قرآن عبارت است از «قمر»، «أهلّة». ==مترادفات «ماه» در قرآن== {| class="wikitable" |+ !واژه !مشاهده ریشه شناسی واژه !مشاهده مشتقات واژه !نمونه آیات |- |قمر |ریشه قمر |مشتقات قمر | |- |أهلّة |[...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
|[[قمر (ریشه)|ریشه قمر]] | |[[قمر (ریشه)|ریشه قمر]] | ||
|[[قمر (واژگان)|مشتقات قمر]] | |[[قمر (واژگان)|مشتقات قمر]] | ||
| | |{{AFRAME|Surah=75|Ayah=8}} | ||
|- | |- | ||
|أهلّة | |أهلّة | ||
|[[هلل (ریشه)|ریشه هلل]] | |[[هلل (ریشه)|ریشه هلل]] | ||
|[[هلل (واژگان)|مشتقات هلل]] | |[[هلل (واژگان)|مشتقات هلل]] | ||
| | |{{AFRAME|Surah=2|Ayah=189}} | ||
|} | |} | ||
==معانی مترادفات قرآنی ماه== | ==معانی مترادفات قرآنی ماه== | ||
=== «قمر» === | ===«قمر»=== | ||
القَمَرُ: ماه آسمان در وقتى كه از هلال بودن خارج شود كه معمولا بعد از شب سوم اينچنين است و چون نور ستارگان را مىپوشاند و بر آنها غلبه دارد- قَمَر- ناميده شده.در آيات: هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِياءً وَ الْقَمَرَ نُوراً (5/ يونس). | |||
=== «أهلّة» === | وَ الْقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ (39/ يس). | ||
وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ (1/ قمر). | |||
وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها (2/ شمس). | |||
كَلَّا وَ الْقَمَرِ (32/ مدثر). | |||
قَمْرَاءُ: نور ماه است. | |||
تَقَمَّرْتُ فلاناً: در مهتاب شب نزد او آمدم. | |||
قَمَرَتِ القربةُ: آن ظرف آب چرمين از نور ماه فاسد شد. | |||
حمارٌ أَقْمَرُ: وقتى است كه الاغى به رنگ مهتاب باشد. | |||
قَمَرْتُ فلاناً كذا: از آن كار فريبش دادم<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج3، ص: 247-246</ref> | |||
===«أهلّة»=== | |||
هِلَال شكل ماه در شبهاى اول و دوم هر ماه و بعد از آن دو شب آنرا- قمر- ميگويند نه هلال جمع- هِلَال- أَهِلَّة- است. خداى تعالى فرمود: | |||
يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَواقِيتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَجِ- البقره/ 189 به تحقيق از پيامبر در باره كوچك شدن و دگرگونى شكل آن پرسش ميكردند كه از نازكى و ظرافت سرنيزهاى كه دو شاخه داشته باشد به آن تشبيه شده است و با آن شكار ميكنند، و نوعى از مارهائى كه چنبره ميزنند، و يا به آب كمى كه در ته يك ظرف مانده باشد و اين مثالها را با واژه- هِلَال- بكار ميبرند سپس بجاى- إِهْلَال ميگويند اسْتِهْلَال- مثل استجابه بجاى اجابت يا پاسخ دادن- إِهْلَال- به ماه و هلال نگريستن و نگاه كردن و سپس به هر وقت كه كسى به بالا نگاه كند اين كلمه بكار رفته است در آيه: | |||
وَ ما أُهِلَ بِهِ لِغَيْرِ اللَّهِ- البقره/ 73 يعنى هر ذبيحهاى كه نامى غير از نام خدا در موقع ذبح ياد شود و براى غير خدا باشد و براى بتها قربانى كنند خوردنش حرام است. | |||
گفتهاند- إِهْلَال و تَهْلِل- گفتن لا إله إلا اللّه- است و از اين جمله لفظ آن گرفته شده مثل- بسمل و بسملة- تحولق و حوقلة- خاصه بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ* و- لا حول و لا قوة إلا باللّه- است.<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج4، ص: 523-522</ref> | |||
==ارجاعات== | ==ارجاعات== | ||
[[رده:فرهنگنامه مترادفات قرآن]] | [[رده:فرهنگنامه مترادفات قرآن]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۲ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۴:۴۲
مترادفات قرآنی ماه
مترادف های این واژه در قرآن عبارت است از «قمر»، «أهلّة».
مترادفات «ماه» در قرآن
واژه | مشاهده ریشه شناسی واژه | مشاهده مشتقات واژه | نمونه آیات |
---|---|---|---|
قمر | ریشه قمر | مشتقات قمر | وَخَسَفَ ٱلْقَمَرُ
|
أهلّة | ریشه هلل | مشتقات هلل | يَسْـَٔلُونَكَ عَنِ ٱلْأَهِلَّةِ قُلْ هِىَ مَوَٰقِيتُ لِلنَّاسِ وَٱلْحَجِّ وَلَيْسَ ٱلْبِرُّ بِأَن تَأْتُوا۟ ٱلْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا وَلَٰكِنَّ ٱلْبِرَّ مَنِ ٱتَّقَىٰ وَأْتُوا۟ ٱلْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَٰبِهَا وَٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ
|
معانی مترادفات قرآنی ماه
«قمر»
القَمَرُ: ماه آسمان در وقتى كه از هلال بودن خارج شود كه معمولا بعد از شب سوم اينچنين است و چون نور ستارگان را مىپوشاند و بر آنها غلبه دارد- قَمَر- ناميده شده.در آيات: هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِياءً وَ الْقَمَرَ نُوراً (5/ يونس).
وَ الْقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ (39/ يس).
وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ (1/ قمر).
وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها (2/ شمس).
كَلَّا وَ الْقَمَرِ (32/ مدثر).
قَمْرَاءُ: نور ماه است.
تَقَمَّرْتُ فلاناً: در مهتاب شب نزد او آمدم.
قَمَرَتِ القربةُ: آن ظرف آب چرمين از نور ماه فاسد شد.
حمارٌ أَقْمَرُ: وقتى است كه الاغى به رنگ مهتاب باشد.
قَمَرْتُ فلاناً كذا: از آن كار فريبش دادم[۱]
«أهلّة»
هِلَال شكل ماه در شبهاى اول و دوم هر ماه و بعد از آن دو شب آنرا- قمر- ميگويند نه هلال جمع- هِلَال- أَهِلَّة- است. خداى تعالى فرمود:
يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَواقِيتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَجِ- البقره/ 189 به تحقيق از پيامبر در باره كوچك شدن و دگرگونى شكل آن پرسش ميكردند كه از نازكى و ظرافت سرنيزهاى كه دو شاخه داشته باشد به آن تشبيه شده است و با آن شكار ميكنند، و نوعى از مارهائى كه چنبره ميزنند، و يا به آب كمى كه در ته يك ظرف مانده باشد و اين مثالها را با واژه- هِلَال- بكار ميبرند سپس بجاى- إِهْلَال ميگويند اسْتِهْلَال- مثل استجابه بجاى اجابت يا پاسخ دادن- إِهْلَال- به ماه و هلال نگريستن و نگاه كردن و سپس به هر وقت كه كسى به بالا نگاه كند اين كلمه بكار رفته است در آيه:
وَ ما أُهِلَ بِهِ لِغَيْرِ اللَّهِ- البقره/ 73 يعنى هر ذبيحهاى كه نامى غير از نام خدا در موقع ذبح ياد شود و براى غير خدا باشد و براى بتها قربانى كنند خوردنش حرام است.
گفتهاند- إِهْلَال و تَهْلِل- گفتن لا إله إلا اللّه- است و از اين جمله لفظ آن گرفته شده مثل- بسمل و بسملة- تحولق و حوقلة- خاصه بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ* و- لا حول و لا قوة إلا باللّه- است.[۲]