ساکت شدن (مترادف)

از قرآن پدیا

مترادفات قرآنی سکوت

مترادف های این واژه در قرآن عبارت است از «سکت»، «صمت»، «انصت».

مترادفات «سکوت» در قرآن

واژه مشاهده ریشه شناسی واژه مشاهده مشتقات واژه نمونه آیات
سکت ریشه سکت مشتقات سکت
وَلَمَّا سَكَتَ عَن مُّوسَى ٱلْغَضَبُ أَخَذَ ٱلْأَلْوَاحَ وَفِى نُسْخَتِهَا هُدًى وَرَحْمَةٌ لِّلَّذِينَ هُمْ لِرَبِّهِمْ يَرْهَبُونَ
صمت ریشه صمت مشتقات صمت
وَإِن تَدْعُوهُمْ إِلَى ٱلْهُدَىٰ لَا يَتَّبِعُوكُمْ سَوَآءٌ عَلَيْكُمْ أَدَعَوْتُمُوهُمْ أَمْ أَنتُمْ صَٰمِتُونَ
انصت ریشه نصت مشتقات نصت
وَإِذَا قُرِئَ ٱلْقُرْءَانُ فَٱسْتَمِعُوا۟ لَهُۥ وَأَنصِتُوا۟ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ

معانی مترادفات قرآنی سکوت

«سکت»

السُّكُوت‏: ويژه سخن نگفتن و حرف نزدن، است.

رَجُل‏ سِكِّيت‏ و سَاكُوت‏: مردى كه بيشتر سكوت مى‏كند و حرف نمى‏زند.

السَّكْتَة و السُّكَات‏: چيزيست از بيمارى كه انسان را فرا مى‏گيرد و به او مى‏رسد و از تكلّم باز مى‏ايستد.

سَكْت‏: مخصوص آرامش جان در بى نيازى از سخن گفتن است.

السَّكتَات‏ في الصّلاة: سكوت در حال آغاز و فراغت از نماز است.

سُكَيْت‏: اسبى كه در مسابقه سواركارى، آخر از همه مى‏آيد.

و چون سكوت- نوعى از سكون و آرامش است لذا براى- سكون استعاره شده است، چنانكه در آيه: (وَ لَمَّا سَكَتَ‏ عَنْ مُوسَى الْغَضَبُ‏- 154/ اعراف) (همينكه خشم موسى فرو نشست) آمده است.[۱]

«صمت»

صمت: «سَواءٌ عَلَيْكُمْ أَ دَعَوْتُمُوهُمْ أَمْ أَنْتُمْ‏ صامِتُونَ‏» اعراف: 193. صمت بفتح (ص) بمعنى سكوت است يعنى:

يكسان است بر شما چه آنها را بخوانيد و چه ساكت باشيد.[۲]

«انصت»

نصت‏: سكوت براى استماع.

«نَصَتَ‏ له‏ نَصْتاً: سكت مستمعا لحديثه» همچنين است انصات و آن از نصت ابلغ است (اقرب) در نهج البلاغه خطبه 120 هست كه بخوارج فرمود:

«أَمْسِكُوا عَنِ الْكَلَامِ وَ أَنْصِتُوا لِقَوْلِي».

صحبت نكنيد و براى شنيدن سخن من ساكت باشيد. فَلَمَّا حَضَرُوهُ قالُوا أَنْصِتُوا فَلَمَّا قُضِيَ وَلَّوْا إِلى‏ قَوْمِهِمْ مُنْذِرِينَ‏ احقاف: 29. جنّ چون بشنيدن قرآن حاضر شدند گفتند: ساكت باشيد و چون قرآن تمام شد براى انذار پيش قوم خويش برگشتند.

وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ‏ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ‏ اعراف:204.

آنگاه كه قرآن خوانده شود بآن گوش دهيد و ساكت باشيد تا مورد رحم خدا قرار گيريد. اين آيه مردم را بيك مطلب اساسى دعوت ميكند و آن اينكه هر جا كه قرآن خوانده شد فورا سخن را قطع كرده و بكلام خدا كه با بندگان سخن ميگويد و صلاح دنيا و آخرت آنها را بيان ميدارد، گوش كنند ولى متأسّفانه در ميان ما اين مطلب عملى نيست.

از آيه وجوب نفهميده‏اند و گرنه مشهور و معروف شده بود ولى مطلوبيّت آن جاى گفتگو نيست اين از حيث عموم آيه. ولى در باره نزول آن گفته‏اند: در باره نماز جماعت نازل شده كه بايد ساكت شد و بقرائت امام گوش كرد چنانكه در مجمع آنرا از امام باقر عليه السّلام نقل كرده است.

و اضافه كرده: گفته‏اند مسلمانان در نماز سخن ميگفتند و بعضى بر بعضى سلام ميكرد و چون كسى وارد مسجد ميشد ميگفت چقدر خوانده‏ايد و آنها در نماز جواب ميدادند لذا از تكلّم منع شده باستماع مأمور گشتند. و پس از نقل چند قول فرموده: شيخ ابو جعفر قدّس اللّه روحه (شيخ طوسى) گفته:

قول اوّل از همه قويتر است، زيرا فقط در قرائت امام در نماز جماعت انصات واجب است و امّا در غير نماز خلافى نيست كه سكوت و استماع غير واجب ميباشد. روايت شده از امام صادق عليه السّلام كه فرمود: «يَجِبُ‏ الْإِنْصَاتُ‏ لِلْقُرْآنِ فِي الصَّلَاةِ وَ غَيْرِهَا». شيخ فرموده آن بر طريق استحباب است ...

1- در تفسير عياشى از زراره نقل شده‏ «قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ‏ وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ‏ فِي الْفَرِيضَةِ خَلْفَ الْإِمَامِ‏ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ‏». اين همان انصات و استماع واجب است.

2- و از زراره نقل كرده: «سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ يَقُولُ‏: «يَجِبُ‏ الْإِنْصَاتُ‏ لِلْقُرْآنِ فِي الصَّلَاةِ وَ غَيْرِهَا وَ إِذَا قُرِئَ عِنْدَكَ الْقُرْآنُ وَجَبَ عَلَيْكَ‏ الْإِنْصَاتُ‏ وَ الِاسْتِمَاعُ».

3- ايضا از ابى كهمس از امام صادق عليه السّلام نقل نموده: ابن كوّاء (يكى از خوارج) در پشت سر امير المؤمنين على عليه السّلام خواند: لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ‏ امام عليه السّلام (با آنكه در نماز بود) از شنيدن آن سكوت فرمود.[۳]

ارجاعات

  1. ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏2، ص: 232
  2. قاموس قرآن، ج‏4، ص: 150
  3. قاموس قرآن، ج‏7، ص: 71-69