تکیه گاه (مترادف)
مترادفات قرآنی تکیه گاه
مترادف های این واژه در قرآن عبارت است از «اتکاء»، «ارتفق».
مترادفات «تکیه گاه» در قرآن
واژه | مشاهده ریشه شناسی واژه | مشاهده مشتقات واژه | نمونه آیات |
---|---|---|---|
اتکاء | ریشه وکأ | مشتقات وکأ | مُّتَّكِـِٔينَ فِيهَا عَلَى ٱلْأَرَآئِكِ لَا يَرَوْنَ فِيهَا شَمْسًا وَلَا زَمْهَرِيرًا
|
ارتفق | ریشه رفق | مشتقات رفق | أُو۟لَٰٓئِكَ لَهُمْ جَنَّٰتُ عَدْنٍ تَجْرِى مِن تَحْتِهِمُ ٱلْأَنْهَٰرُ يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَيَلْبَسُونَ ثِيَابًا خُضْرًا مِّن سُندُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُّتَّكِـِٔينَ فِيهَا عَلَى ٱلْأَرَآئِكِ نِعْمَ ٱلثَّوَابُ وَحَسُنَتْ مُرْتَفَقًا
|
معانی مترادفات قرآنی تکیه گاه
«اتکاء»
وِكَاء نگهدارنده اين واژه گاهى بصورت اسم بكار ميرود يعنى ظرف و هر چيز نگهدارنده اشياء كه آنها را نگه مىدارد و محكم مىكند- أَوْكَأْتُ فلاناً- پشتيبان و نگهدارندهاى قرار دادم- تَوَكَّأَ على العصا- به عصا اعتماد كرد و خود به آن متكى شد، خداى فرمود:
وَ ما تِلْكَ بِيَمِينِكَ يا مُوسى قالَ هِيَ عَصايَ أَتَوَكَّؤُا عَلَيْها- طه/ 18 عصاى من است، به آن تكيه مىدهم در حديث آمده است كه «كان يُوكِي بين الصفا و المروة».در معنى، اين حديث گفتهاند، معنى ميان دو كوه صفا و مروة در مكه به نوعى راه رفتن تند يا دويدن مىپرداخت، مثل سقاها كه بعد از پر- شدن مشك تند ميروند در اين مورد ميگويند- أَوْكَيْتُ السّقاءَ و نگويند أَوْكَأْتُ.[۱]
«ارتفق»
(بكسر اول) مدارا. ايضا مِرْفَق (بكسر اول و فتح فاء) و آن ضد خشونت است (اقرب).
رفيق: مدارا كننده (دوست) «وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً» نساء: 69. «يُهَيِّئْ لَكُمْ مِنْ أَمْرِكُمْ مِرْفَقاً» كهف: 16.
مرفق را بعضى بفتح «م» و كسر (فاء) و بعضى بعكس آن خواندهاند. و آن با دو وزن فوق و همچنين بفتح «م» و «ف» مصدر است بمعنى لطف و سهولت. يعنى خدا براى شما از مشكلى كه داريد سهولت و گشايش پيش آورد. «مُتَّكِئِينَ فِيها عَلَى الْأَرائِكِ نِعْمَ الثَّوابُ وَ حَسُنَتْ مُرْتَفَقاً» كهف: 31.
در مجمع گويد: مُرْتفق متّكا و مخدّه است گويند: ارتفق يعنى بآرنج خود تكيه كرد همچنين است قول (اقرب) و ديگران. ولى بنظر ميايد كه آن محل مرافقت و ملاطفت باشد يعنى بهتر آسايشگاه است.
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ» مائده: 6.
مرافق جمع مرفق بمعنى آرنج است در لغت عرب آنرا مجمع ساعد و بازو گفتهاند «إِلَى الْمَرافِقِ» قيد است براى «أَيْدِيَكُمْ» نه براى «فَاغْسِلُوا» و بعبارت ديگر حدّ مغسول است نه غسل دست در اطلاق عرب مصاديق گوناگون دارد يكدفعه مراد از آن چهار انگشت دست مثل «وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُما» مائده: 38.
يكدفعه مراد از آن از مچ بپائين است نحو «فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْدِيكُمْ» مائده: 6، نساء:
43. يكدفعه مراد از آن تا آرنج است مثل آيه «ما نحن فيه». و يكدفعه مراد از آن از سر انگشتان است تا شانه چنانكه در اقرب الموارد گفته است.
لذا اگر در آيه قيد «إِلَى الْمَرافِقِ» نبود معلوم نميشد مراد از دست كدام است ولى قيد روشن ميكند كه دست تا آرنج مراد است. بنا بر اين آيه شريفه از اينكه از مرفق شسته شود يا بالعكس ساكت است و اگر ما بوديم و آيه ميگفتيم: هر دو جايز است. شيعه كه ميگويد: بايد وضو از مرفق بپائين شسته شود دليلشان روايات اهل بيت عليهم السلام است نه آيه فوق رجوع شود به وسائل (ابواب الوضوء باب 15).
اهل سنت نيز كه از پائين ببالا ميشويند در اين عمل بآيه استناد نميكنند بلكه از امثال ابو هريره و عثمان روايت ميكنند كه آنها حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله را ديدهاند كه از پائين ببالا مىشسته رجوع شود به سنن ابى داود و غيره. اهل سنت درباره آيه فوق بيشتر اهميت دادهاند كه «الى» را بمعنى «مع» بگيرند كه يعنى مرفق نيز بايد شسته شود وانگهى اهل سنت نگفتهاند كه اگر كسى از مرفق بشويد وضوى او باطل است رجوع كنيد بتفاسير و كتب احاديثشان طبرسى رحمه اللّه در مجمع ذيل آيه فوق فرموده: امت اسلامى اتفاق دارند در اينكه اگر كسى از بالا بپائين بشويد وضوى او صحيح است. على هذا شروع از پائين در مذهب اهل سنت مستحبّ است نه واجب كه عكس آن مبطل باشد.
فقهاء شيعه باستناد روايات اهل بيت عليهم السلام فتوى دادهاند كه در صورت شستن از پائين ببالا وضو باطل است.
فقط از ابن ادريس نقل شده كه آنرا مكروه دانسته و مبطل نميداند و نيز سيد مرتضى كه در يكى از دو فتوايش گفته از بالا شستن مستحب است.
اگر گويند: گفتيد آيه از كيفيّت شروع ساكت است و اگر ما بوديم و آيه، هر دو نوع شستن جايز بود در اين باره توضيح بيشتر بدهيد؟
گوئيم: بطوريكه گفته شد «إِلَى الْمَرافِقِ» حدّ «أَيْدِيَكُمْ» است مثلا اگر شخصى بنقاش گويد: اين ستون را تا نصف رنگ بزن. نقاش مخيّر است كه از نصف بپائين رنگ بزند. و بالعكس. در هر دو صورت ميگويند مأموريت خود را انجام داده است همچنين است آيه شريفه.[۲]