پسر و دختر (مترادف)

از قرآن پدیا
نسخهٔ تاریخ ‏۱۲ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۲۰ توسط Shojaei (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «==مترادفات قرآنی پسر و دختر== مترادف های این واژه در قرآن عبارت است از «ولد/ولید»، «ابن/بنت». ==مترادفات «پسر و دختر» در قرآن== {| class="wikitable" |+ !واژه !مشاهده ریشه شناسی واژه !مشاهده مشتقات واژه !نمونه آیات |- |ولد/ ولید |ریشه ولد |ولد (واژگ...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مترادفات قرآنی پسر و دختر

مترادف های این واژه در قرآن عبارت است از «ولد/ولید»، «ابن/بنت».

مترادفات «پسر و دختر» در قرآن

واژه مشاهده ریشه شناسی واژه مشاهده مشتقات واژه نمونه آیات
ولد/ ولید ریشه ولد مشتقات ولد
ابن/بنت ریشه بنی مشتقات بنی

معانی مترادفات قرآنی پسر و دختر

«ولد/ولید»

وَلَد فرزند و مولود كه براى مفرد و جمع و كوچك و بزرگ هر دو گفته ميشود، خداى تعالى فرمود:

إِنْ لَمْ يَكُنْ لَها وَلَدٌ- النساء/ 176 و أَنَّى يَكُونُ لَهُ وَلَدٌ- انعام/ 101 به پسر خوانده و نيز كسى كه خود را به پدر و مادرى نسبت دهد- وَلَد- گويند، آيه:

أَوْ نَتَّخِذَهُ‏ وَلَداً- القصص/ 9 يا اينكه او را به فرزندى مى‏گيريم.

وَ والِدٍ وَ ما وَلَدَ- البلد/ 3 ابو الحسن مى‏گويد- وَلَد- يعنى ابن و ابنه- پسر و دختر هر دو- وُلْد- هم فرزندان و هم اهل و عيال- وُلِدَ فلانٌ- او بدنيا آمده، خداى تعالى فرمود:

وَ السَّلامُ عَلَيَّ يَوْمَ‏ وُلِدْتُ‏- مريم/ 33 و وَ سَلامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ‏ وُلِدَ- مريم/ 15 والد همان اب يا پدر است و- أمّ: وَالِدَة نوعا هر دو را- وَالِدَانِ‏ ميگويند گفت: رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ لِوالِدَيَ‏- النوح/ 28 وَلِيد- نوزادى كه ولادتش نزديك است- صحيح اينست كه بعد از ولادت هم- وليد- گفته شود. مثل ميوه‏اى نزديك چيدن و رسيدن آن است- جني- گويند بعد از چيدن هم به همان اسم و اگر فرزند بزرگ شد اين اسم از او ساقط ميشود جمع وَلَد- وِلْدَانٌ‏ است در آيه:

يَوْماً يَجْعَلُ‏ الْوِلْدانَ‏ شِيباً- المزمل/ 17 يعنى قيامت هنگامه‏ايست كه جوان پير ميشود. در زبان عمومى- وَلِيدَة- به كنيزك زادگان ميگويند- لِدَة- هم بازى كودك، مثل عبارت- فلان لِدَةُ فلانٍ- همبازى اوست- كه در- لدة- حرف (و) حذف شده است.

تَوَلُّد- بدست آمدن چيزى از چيز ديگر وسيله سببى از اسباب جمع وَلَد أَوْلَاد است در آيه گفت: إِنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ‏ فِتْنَةٌ- التغابن/ 15 و إِنَّ مِنْ أَزْواجِكُمْ وَ أَوْلادِكُمْ عَدُوًّا لَكُمْ‏- التغابن/ 14 كه همه را فتنه يعنى ابتلا براى امتحان و بعضى را دشمن ناميده است.

گفته‏اند- وُلْد- جمع وَلَد است مثل- أُسْد و أَسَد- يعنى شيران- و جائز است كه‏ وُلْد- مفرد باشد كه او را افزون سازد، كسى كه هم خون اوست از اوست».[۱]

«ابن/بنت»

ابْنٌ‏- اصلش- بنو- است كه جمعش- أَبْنَاء- و تصغيرش- بُنَيّ‏- است، خداى تعالى گويد: (يا بُنَيَ‏ لا تَقْصُصْ رُؤْياكَ عَلى‏ إِخْوَتِكَ‏- 5/ يوسف) و (يا بُنَيَ‏ إِنِّي أَرى‏ فِي الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ‏- 10/ صافّات) و (يا بُنَيَّ لا تُشْرِكْ بِاللَّهِ‏- 13/ لقمان) و (يا بَنِي‏ آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ‏- 60/ يس).اينگونه نامگذارى يعنى ناميدن فرزند به- ابن- از اينجهت است كه پدرش او را ساخته و خداوند پدر را براى فرزند در حكم بنّاء و سازنده قرار داده است و هر آنچه كه از راه تربيت، سرپرستى يا خدمت زياد براى فرزند، يا قيام و اقدام براى كارى كه نتيجه‏اش باو مى‏رسد بدست مى‏آيد آنرا فرزند، كه همان محصول آن است گويند، مانند:

فلان‏ ابْنُ‏ حرب- يعنى زاده جنگ، در مورد جنگجويى كه براى جنگيدن و پرداختن زياد به فنون آن، چنان ناميده شده و از جنگ به جنگجويى رسيده است.

فلان‏ ابْنُ‏ السّبيل- يعنى زاده سفر، نامى است در مورد كسى كه هميشه در سفر است و از سفر تجربه اندوخته. و ابْنُ‏ الليل: دزد.

ابْنُ‏ العلم- يعنى زاده علم و دانش، شاعر گويد:أولاك‏ بَنُو خير و شرّ كليهما آنها هر دو فرزندان خير و شرّند) فلان‏ ابْنُ‏ بطنه و ابْنُ‏ فرجه- در باره كسى كه همّتش و فكرش همواره خوردن و شهوترانى است.

ابْنُ‏ يومه- كسى كه در انديشه فردايش نيست، خداى تعالى گويد: (وَ قالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ‏ اللَّهِ وَ قالَتِ النَّصارى‏ الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ‏- 30/ توبه) و (إِنَ‏ ابْنِي‏ مِنْ أَهْلِي‏- 45/ هود) و (إِنَ‏ ابْنَكَ‏ سَرَقَ‏- 81/ يوسف).

جمع‏ ابْن‏- أَبْنَاء و بَنُون‏- است، خداى تعالى فرمايد:

(وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَزْواجِكُمْ‏ بَنِينَ‏ وَ حَفَدَةً- 72/ نمل) و (يا بَنِيَ‏ لا تَدْخُلُوا مِنْ بابٍ واحِدٍ- 67/ يوسف).

و (يا بَنِي‏ آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُم‏ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ- 31/ اعراف) و (يا بَنِي‏ آدَمَ لا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطانُ‏- 27/ اعراف) مؤنّث ابن- ابْنَة و بِنْت‏- است جمعش‏ بَنَات‏.[۲]

ارجاعات

  1. ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏4، ص: 486-485
  2. ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏1، ص: 315-314