ستاره (مترادف)
مترادفات قرآنی ستاره
مترادف های این واژه در قرآن عبارت است از «نجم»، «کواکب».
مترادفات «ستاره» در قرآن
واژه | مشاهده ریشه شناسی واژه | مشاهده مشتقات واژه | نمونه آیات |
---|---|---|---|
نجم | ریشه نجم | مشتقات نجم | وَعَلَٰمَٰتٍ وَبِٱلنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ
|
کواکب | ریشه کوکب | مشتقات کوکب | إِنَّا زَيَّنَّا ٱلسَّمَآءَ ٱلدُّنْيَا بِزِينَةٍ ٱلْكَوَاكِبِ
|
معانی مترادفات قرآنی ستاره
«نجم»
اصل نَجْم- همان ستاره است كه طلوع ميكند جمعش نُجُوم- و نَجَمَ بتدريج طلوع كرد، پس واژه نجم- گاهى اسم است و گاهى مصدر نُجُوم- هم گاهى مثل قلوب- اسم است و گاهى مثل طلوع و غروب، مصدر است و ظاهر شدن گياه و فكر و انديشه هم به نجم- تشبيه شده است مثل نَجَمَ النبتُ- گياه ظاهر شد و نَجَمَ الْقَرْنُ- شاخ ظاهر شد- نَجَمَ لى راى نَجْماً و نُجُوماً- فكر و انديشهاى برايم ظاهر شد نَجَمَ فلان- او عصيان ورزيد و- نَجَّمْتُ المالَ عليه- مالش را توزيع كردم گوئى كه برخود فرض كردهاى كه با طلوع هر ستارهاى قسمتى از آن مال را تقسيم كنى و سپس در هر رد كردن و دفع كردن با هر چيز اين واژه بكار ميرود، خداى تعالى گفت:
وَ عَلاماتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ- النحل/ 16 و آيه فَنَظَرَ نَظْرَةً فِي النُّجُومِ- الصافات/ 88 يعنى در علم نجوم و ستارهشناسى در ستارگان تأمل كرد. و آيه:
وَ النَّجْمِ إِذا هَوى- النجم/ 1 كه منظور كواكب- است زيرا با عبارت هوى- ذكر شده است، براى نجم لفظ طلوع دلالت بر پيدايش آن در آسمان دارد و براى كوكب- ظهور كامل و حركت و فرود آمدن بكار ميرود.
گفته شد مقصود از نَجْم ستاره ثرياست زيرا اعراب وقتى كه لفظ نجم را بطور مطلق بكار ميبرند مقصودشان ستاره ثرياست مثل ضرب المثل- طلع النجم قديه، و ابتغى الراعى سكيّة- (ستاره و نجم بكوچكى ظاهر شد و چوپان هم هميان از براى آب و شير بدست گرفت).
گفتهاند در آيه آخر از نامبردن نَجْم اراده نزول تدريجى قرآن در مدت 23 سال به رسول اللّه دارد و لذا فرمود:
فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ الواقعه/ 75 كه به دو صورت تفسير شده است، (يكى نزول و موقعيّت آيات قرآن و ديگر موقعيت عظيم و شگفت ديگر ستارگان در فضاى آسمانها) تَنَجُّم- حكم و نظر در باره ستارگان دادن.
وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ يَسْجُدانِ الرحمن/ 6 نَجْم- گياه بدون ساقه است كه گفتهاند منظور كواكب است.[۱]
«کواکب»
ستاره. فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأى كَوْكَباً انعام: 76. چون شب او را فرا گرفت ستارهاى ديد، جمع آن كواكب است إِنَّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزِينَةٍ الْكَواكِبِ صافات: 6. ما آسمان نزديكتر را با زينتى كه ستارگان باشند زينت كردهايم. در «سماء» توضيح داده شده كه ظاهرا مراد از «السماء الدنيا» آسمان منظومه شمسى است و كواكب ستارگان همان منظومه است و در «رجم» و «صبح» گذشت كه كواكب غير از مصابيح است و آيه إِذَا السَّماءُ انْفَطَرَتْ. وَ إِذَا الْكَواكِبُ انْتَثَرَتْ انفطار: 1 و 2. در از بين رفتن كواكب صريح است.[۲].