قرع (ریشه)
ریشه «قرع» (QRˁ)؛ کوبیدن، شکستن، نابود کردن. این ریشه 5 بار در قرآن کریم (تنها در اسم فاعل: قارعۀ) به کار رفته است.
معنای لغوی
قرع: كوفتن چيزى بر چيزى.
(راغب). قارعه: زننده و كوبنده وَ لا يَزالُ الَّذِينَ كَفَرُوا تُصِيبُهُمْ بِما صَنَعُوا قارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِيباً مِنْ دارِهِمْ حَتَّى يَأْتِيَ وَعْدُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا يُخْلِفُ الْمِيعادَ رعد: 31.
مراد از قارعه حادثه كوبنده و خرد كننده است يعنى پيوسته بر كفّار در اثر اعمالشان واقعه كوبنده ميرسد و هلاكشان ميكند و يا در كنار ولايتشان نازل ميشود و آنها را بوحشت مياندازد در اين وضع خواهند بود تا مدتشان سر آيد و وعده خدا انجام پذيرد.
الْقارِعَةُ. مَا الْقارِعَةُ وَ ما أَدْراكَ مَا الْقارِعَةُ قارعة: 1 و 2 و 3. قيامت از آن قارعه ناميده شده كه كوبنده عجيبى است و همه چيز و حتى زمين و كوهها را ميكوبد (قاموس قرآن، ج5، ص308).
ساختهای صرفی در قرآن
قارِعَة (اسم فاعل): 5 بار
ریشهشناسی
زبان | لفظ | لفظ با آوانویسی عربی | معنای انگلیسی | معنای فارسی | توضیح | منبع |
قرآن | قارِعَة | قارِعَة | قارِعَة | قرع: كوفتن چيزى بر چيزى | قاموس قرآن، ج5، ص: 308 | |
آفروآسیایی | *ḳVraʕ- | قرع | break | شکستن | ||
آفروآسیایی | *ḳaraʕ- | قرع | cut | بریدن | ||
سامی | *ḳVraʕ- | قرع | 'strike (with a stick), knock' | ضربه زدن (با چوب)، در زدن | ||
سامی | *ḳVrVʕ- ~ *ḳVʕVr- | قرع | 'to tear, rend' 1, 'cut (trees)' 2 | "دریدن، پاره کردن" 1، "بریدن (درختان)" 2 | ||
عبری | ḳrʕ 1 | قرع | KB 1146 | |||
عربی | qrʕ | قرع | ||||
عربی | ḳʕr | قعر |