طلح (ریشه)
ریشه «طلح» (ṬLḤ)؛ نوعی درخت. این واژه تنها یک بار در قرآن کریم آمده است.
معنای لغوی
طلح: درخت موز «فِي سِدْرٍ مَخْضُودٍ. وَ طَلْحٍ مَنْضُودٍ» واقعة: 28 و 29. راغب گويد: طلح درختى است واحد آن طلحه است. مجمع از ابن عباس و غيره نقل كرده كه آن درخت موز است. بقولى درختى است كه سايه خنك و گوارائى دارد بعضى درخت ام غيلان گفتهاند كه داراى گلهاى خوب و عطر مطبوعى است (قاموس قرآن، ج4، ص229).
ساختهای صرفی در قرآن
طَلح (اسم): 1 بار
ریشهشناسی
زبان | لفظ | لفظ با آوانویسی عربی | معنای انگلیسی | معنای فارسی | توضیح | منبع |
قرآن | طَلح | طَلح | طَلح | طلح: درخت موز «فِي سِدْرٍ مَخْضُودٍ | قاموس قرآن، ج4، ص: 229 | |
آفروآسیایی | *ṭVlaḥ- | طلح | acacia, bush | اقاقیا، بوته | ||
سامی | *ṭal(V)ḥ- | طلح | 'acacia' | "اقاقیا" | ||
عربی | ṭalḥ- | طَلح- |