صرر (فشردن)
ریشه «صرر» (ṢRR)؛ فشردن، پافشاری کردن؛ یخبندان. این ریشه در این معنا، 5 بار در قرآن کریم بهکار رفته است. یک بار در معنای یخبندان و 4 بار در معنای اصرار و پافشاری.
معنای لغوی
صرر: صر بمعنى بستن و گره زدن است «صَرَّ الصُّرَّةَ و غيرها: شدها» كيسه را از آن صره گويند كه پول در آن گره زده و بسته ميشود در مجمع فرموده: بقولى اصرار ثبات است.
«وَ لَمْ يُصِرُّوا عَلى ما فَعَلُوا وَ هُمْ يَعْلَمُونَ» آل عمران: 135. اصرار بگناه را از آن اصرار گويند كه گوئى گناه را بگناه يا گناه را بخود بسته است. «وَ كانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِيمِ» واقعة: 46. و بودند كه بگناه بزرگ اصرار ميكردند و از آن دست نميكشيدند.
صِرّ بكسر (ص): سرماى شديد بقول راغب اين از آنست كه در سرما گره شدن (يخ بستن) هست. «مَثَلُ ما يُنْفِقُونَ فِي هذِهِ الْحَياةِ الدُّنْيا كَمَثَلِ رِيحٍ فِيها صِرٌّ أَصابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَأَهْلَكَتْهُ ...» آل عمران:117. حكايت آنچه كفّار در اين زندگى انفاق ميكنند داستان بادى است كه داراى سرماى شديدى است.
بكشت قومى ظالم رسيد و آنرا از بين برد (قاموس قرآن، ج4، ص121)
ساختهای صرفی در قرآن
اَصَرَّ (فعل باب افعال): 4 بار
صِرّ (سرما، یخبندان): 1 بار
ریشهشناسی
زبان | لفظ | لفظ با آوانویسی عربی | معنای انگلیسی | معنای فارسی | توضیح | منبع |
قرآن | اَصَرَّ | اَصَرَّ | اَصَرَّ | صرر: صر بمعنى بستن و گره زدن است «صَرَّ الصُّرَّةَ و غيرها: شدها» كيسه را از آن صره گويند كه پول در آن گره زده و بسته ميشود | قاموس قرآن، ج4، ص: 121 | |
آفروآسیایی | *c̣awar- (?) | صور | roll up | گرد کردن، پیچاندن | ||
آفروآسیایی | *c̣ur- | صر | press together | به هم فشار دادن | ||
آفروآسیایی | *ʔVc̣Vr- | ءصر | load | بار | ||
سامی | *ṣVwVr- | صور | stand (and carry?) | ایستادن (و حمل کردن؟) | ||
سامی | *ṣVwVr- | صور | 'press together' | به هم فشار دادن | ||
سامی | *ṣVr- | صر | 'press together, wrap' | به هم فشار دادن، پیچیدن | ||
سامی | *ʔi-ṣVr- | ءِصر | 'load (n.)' | "بار" | ||
عبری | ṣwr | صور | ||||
عبری | ṣwr | صور | ||||
آرامی | ṣwr | صور | ||||
گعز | (?) ṣwr | صور | 'bear, carry, support (old parents), bear up' | «حمل کردن، حمل، حمایت از (پدر و مادر پیر)، تحمل کردن» | LGz 567 | |
مهری | c̣ōr | صُر | ||||
جبالی | c̣ōr (trans. eṣbér) | صُر | ||||
حرصوصی | ṣōr | صُر | ||||
سقطری | (?) ṣwr | صور | 'carry' | 'حمل کردن' | ||
عربی | (?) ṣyr II | صیر II | 'arrêter (p.ex., l'eau) dans son cours' | توقف در مسیر خود (به عنوان مثال آب) | BK 2 1390 | |
عربی | ṣrr | صرر | ||||
عربی | ʔiṣr- | ءِصر- | ||||
عربی | ṣrr | صرر |
نیز رجوع کنید: اصر (ریشه)