قرأ (خواندن)

از قرآن پدیا
نسخهٔ تاریخ ‏۱۲ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۱:۴۵ توسط Tabasi (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «'''ریشه «قرأ»''' (QRˀ)؛ قرائت، خواندن. این ریشه در این معنا 87 بار در قرآن کریم آمده است. == معنای لغوی == قرء: جمع كردن. «قَرَأَ الشّى‏ء قَرْءاً و قُرْآناً: جمعه و ضمّ بعضه الى بعض» خواندن را از آن قرائت گويند كه در خواندن حروف و كلمات كنار هم جمع ميشون...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

ریشه «قرأ» (QRˀ)؛ قرائت، خواندن. این ریشه در این معنا 87 بار در قرآن کریم آمده است.

معنای لغوی

قرء: جمع كردن. «قَرَأَ الشّى‏ء قَرْءاً و قُرْآناً: جمعه و ضمّ بعضه الى بعض» خواندن را از آن قرائت گويند كه در خواندن حروف و كلمات كنار هم جمع ميشوند راغب گويد: «الْقِرَاءَةُ ضمّ الحروف و الكلمات بعضها الى بعض فى التّرتيل»

فَإِذا قَرَأْتَ‏ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ‏ نحل: 98. چون قرآن خواندى بخدا پناه بر وَ إِذا قُرِئَ‏ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ‏ اعراف:

204. چون قرآن خوانده شود گوش كنيد و ساكت باشيد تا مورد رحمت قرار گيريد.

قرآن: اين لفظ در اصل مصدر است بمعنى خواندن. چنانكه در بعضى از آيات معناى مصدرى مراد است مثل‏ إِنَّ عَلَيْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ‏ فَإِذا قَرَأْناهُ فَاتَّبِعْ‏ قُرْآنَهُ‏ قيامة: 17- 18. سپس قرآن علم است بكتاب حاضر كه بر حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله نازل شده باعتبار آنكه خواندنى است و آن مصدر از براى مفعول (مقروّ) است، قرآن كتابى است خواندنى بايد آنرا خواند و در معانيش دقّت و تدبّر نمود بنظر نگارنده همان خواندن سبب تسميه اين كتاب عظيم باين نام است. چنانكه خود قرآن بخواندن آن كاملا اهميّت ميدهد وَ أَنْ أَتْلُوَا الْقُرْآنَ‏ نمل: 92. وَ رَتِّلِ‏ الْقُرْآنَ‏ تَرْتِيلًا مزمّل: 4. فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنَ‏ الْقُرْآنِ‏ مزمّل: 20 (قاموس قرآن، ج5، ص260-262).

ساخت‌های صرفی در قرآن

قَرَأَ (فعل مجرد): 16 بار

اَقرَأَ (فعل باب افعال): 1 بار

قُرآن (مصدر/علم کتاب): 70 بار

ریشه‌شناسی

زبان لفظ لفظ با آوانویسی عربی معنای انگلیسی معنای فارسی توضیح منبع
قرآن قَرَأَ قَرَأَ قَرَأَ قرء: خواندن قاموس قرآن، ج‏5، ص: 260
آفروآسیایی *ḳarVʔ- قرء shout فریاد
آفروآسیایی *ḳar- قر horn شاخ و شیپور
آفروآسیایی *ḳur(aH)- (?) قر bark پوست کندن
سامی *ḳVrVʔ- قرء 'call, shout' 1, 'read' 2 "صدا زدن، فریاد زدن" 1، "خواندن" 2
سامی *ḳarn- قرن horn شاخ و شیپور
اکدی qerû 1 قِرُ
اکدی ḳarnu OA, OB on قَرنُ \ [CAD ḳ 134], [AHw 904]
اگاریتی qrʔ 1 قرء
اگاریتی ḳrn قرن [Aist 283]
فنیقی PHO ḳrn قرن [T 294]
عبری qrʔ 1, 2 قرء \
عبری ḳärän قَرَن [KB 1144]
آرامی qrʔ 1 قرء
آرامی PLM ḳrnʔ قرنء [HJ 1034]
آرامی بایبل ḳärän (ḳarnā) قَرَن (قَرنَ) [KB deutsch 1776]
آرامی یهودی ḳǝran, ḳärän (ḳarnā) قرَن\ قَرَن (قَرنَ) [Ja 1422]; ḳrn [Sok 506]
سریانی ḳarnā قَرنَ [Brock 697]
آرامی جدید NSYR ḳāna قَنَ 'Horn' شاخ و 'شیپور' [MP 122] MMND ḳarna [M MND 506] (given in brackets while a common term for
مندایی ḳarna قَرنَ [DM 403]
گعز ḳarn قَرن [LGz 442]
مهری ḳōn (pl. ḳǝrūn) قُن (قرُن) [JM 236]
جبالی ḳun (pl. ḳérún) قُن (قِرُن) [JJ 150].
حرصوصی ḳōn (pl. ḳerōn) قُن (قِرُن) [JH 77]
سقطری ḳan (pl. ḳírihon) قَن (قِرِهُن) [LS 377]
عربی qrʔ قرء
عربی ḳarn- قَرن- [BK 2 727]

منابع

قرأ (واژگان)

منابع ریشه شناسی 2