عقم (ریشه)

از قرآن پدیا
نسخهٔ تاریخ ‏۱۸ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۴۹ توسط Tabasi (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

ریشه «عقم» (ˁQM)؛ عقیم بودن، نابارور بودن. این ریشه 4 بار در قرآن کریم آمده است.

معنای لغوی

عقم: (بر وزن قفل) خشكيدن. راغب گفته: عقم خشك شدنى است كه مانع از قبول اثر باشد گويند

فَأَقْبَلَتِ امْرَأَتُهُ فِي صَرَّةٍ فَصَكَّتْ وَجْهَها وَ قالَتْ عَجُوزٌ عَقِيمٌ‏ ذاريات: 29. زنش صيحه زنان آمد و با تعجّب بصورتش زد و گفت: پير زن عقيم مى‏زايد؟! وَ يَجْعَلُ مَنْ يَشاءُ عَقِيماً شورى: 50. هر كه را خواهد عقيم ميكند آيه شامل زنان و مردان است.

حَتَّى تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً أَوْ يَأْتِيَهُمْ عَذابُ يَوْمٍ‏ عَقِيمٍ‏ حج: 55. يَوْمٍ‏ عَقِيمٍ‏ روزى است كه خيرى و سرورى در آن نيست و فرح و شادى نمى‏زايد ظهور آن ميرساند كه مراد عذاب دنياست (قاموس قرآن، ج5، ص29).

ساخت‌های صرفی در قرآن

عَقیم (صفت فعیل): 4 بار

ریشه‌شناسی

زبان لفظ لفظ با آوانویسی عربی معنای انگلیسی معنای فارسی توضیح منبع
قرآن عَقیم عَقیم عَقیم عقم: خشكيدن- بی فرزند بودن قاموس قرآن، ج‏5، ص: 28
آفروآسیایی
سامی *ʕḳr عقر to be sterile, without offspring (of man and woman) عقیم بودن، بدون فرزند (زن و مرد) عقر: عقیم کردن؟
عبری ʕāḳār عَقَر 'infertile, with no descendants' "نابارور، بدون نسل" [KB 874].
آرامی یهودی ʕăḳar (ʕaḳrā) عَقَر (عَقرَ) 'sterile, barren'  'barren woman/female' "عقیم" "زن عقیم" [Ja 1108]; ʕḳrh, det. ʕḳrth
سریانی ʕaḳrā, ʕăḳartā عَقرَ\ عَقَرتَ 'sterilis (vir, femina)' عقیم (نر، ماده) [Brock 544]
مندایی aḳra َقرَ 'sterile, impotent' "عقیم، ناتوان" [DM 33]
گعز ʕarḳa عَرقَ 'to be orphaned, to be childless' "یتیم ماندن، بی فرزند ماندن" [LGz 70] (metathesis).
عربی ʕḳr (-i-, -u-) عقر (-ِ-\ -ُ-) 'être stérile' عقیم بودن [BK 2 314]

منابع

عقم (واژگان)

منابع ریشه شناسی 2